مدنی پنجم دبستان(در اشاره به خواسته های مردم در زمان پیروزی انقلاب) :
مردم ایران٬ علاوه بر استقلال٬ آزادی هم می خواستند تا بتوانند دستورات اسلام را درکشور اجرا کنند.
دوستی دارم که فکر میکند سیاست خیلی مهم است. و البته مینویسد. بیشتر اوقات به نتایجی میرسد که من نمیتوانم ارتباطش را با مقدمات کلامش پیدا کنم
.ولی از آنجا که بدم نمیآید آدم مهمی باشم و الان همه آدمهای مهم از سیاست حرف میزنند من هم وبلاگ ایشان را میخوانم . چندی پیش در یکی از پست های خود سوال جالبی مطرح کردهبود و البته پاسخی هم دادهبود که البته مثل همیشه من زیاد نفهمیدم اما ذهن مرا درگیر خود کرد.
سؤال این بود که چرا عدهای در جامعۀ ما به این آسانی در برابر برخی اخبار تسلیم میشوند و در مقابل، پارهای از خبرها را بهکل نشنیده میگیرند؟
این موضوع بسیار مهمی است که ما چه اخباری را باور میکنیم و میپذیریم؟
آیا بیشتر برای ما منبع خبر مهم است یا خود خبر؟
آیا ما بیشتر با پیش زمینههای ذهنی خود یک خبر را میپذیریم یا بی طرفانه آن را بررسی میکنیم؟
منافع شخصی ما چقدر در رد یا پذیرش یک خبر موثر است؟
این ها سوالات مهمی هستند که شیوه برخورد ما را با حوادث و اخبار موجب میشوند. والبته می توان این سوالات را در طیف جامعهشناسانه آن طرح و رفتار اجتماع را تحلیل کرد.
وقتی ورقه ریاضیاتش را از لای کتابش در اوردم یک دفعه عصبانی شدم
همه نصفه حل شده بود و اصلا معلوم بود روی آنها وقت نگذاشته ولی ناگهان او هم عصبانی شدو شروع کردیم سر هم داد زدن.
مدتی بود که می دانستم به خوبی و به اندازه کافی روی کار هاش دقت نداره و برای همین هم عصبانی شدم.بالاخره با مداخله همسرم دعوا به صورت قهر خاتمه یافت اما هنوز خیلی ناراحتم و نمی دانم باید دقیقا چکار کنم که اینقدر نسبت به انجام هر کاری بی توجه نباشد.
سلام
خیلی بلد نیستم بنویسم ولی آمدم تا یادبگیرم.
از بچگی عادت داشتم بلند فکر کنم در این وبلاگ سعی دارم افکارم را بلند فریاد کنم. شاید سرو سامان گیرند یا ویرایش شوند.
دوست دارد یار این آشفتگی!!!
البته مطمئن نیستم که یار واقعا دوست دارد این آشفتگی را یا نه ولی به هر حال این دلداری برای آشفتگان بد نیست.